-پاسخ آیت الله سیستانی درباره لباس مشکی در محرم وصفر
-پاسخ آیت الله خامنه ای درباره افطار کردن با تربت امام حسین علیه السلام
-دست زدن همراه با شادي و خواندن و ذكر صلوات بر پيامبر اكرم و آل او(ص) درجشن هايي كه به مناسبت ايام ولادت ائمه(ص) و اعياد وحدت و مبعث برگزار مي شود چه حكمي دارد؟ اگر اين جشن ها در مكانهاي عبادت مانند مسجد و نمازخانه هاي ادارات و يا حسينيه ها برگزارشوند، حكم آنها چيست؟
-پاسخ آیت الله شبیری زنجانی درباره جشن عروسی در ماه محرم وصفر
-پاسخ آیت الله مکارم شیرازی درباره اصلاح و آرایش در ماه های محرم و صفر
-پاسخ آیت الله روحانی درباره جنگ عایشه با امیرالمؤمنین (علیه السلام) از همه گناهان بدتر بود
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز روز عید غدیر
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز عید غدیر
-پاسخ آیت الله حکیم در باره افضل بودن حضرت علی علیه السلام از بقیه ائمه وپیامبران
-پاسخ آیت الله وحید خراسانی درباره سیگار کشیدن در ماه رمضان

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:4879 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:5

چرا در مسائل ديني تقليد كنيم ؟
انـسـان هنگامي كه چشم به اين جهان مي گشايد چيزي بلد نيست , ناچار بايد ازديگران استفاده كند و از اندوخته هاي علمي افراد ديگر بهره مند شود ; زيرا پيمودن راه پر پيچ و خم زندگي در هر قدمي به علم و دانش شديدا محتاج است . اسـاسا زندگي روي دو پايه محكم و اساسي استوار است و آن دو پايه عبارت است از دانستن و به كار بستن و به كار بستن نيز به دانستن نيازمند است , روي همين اصل نخستين قدم زندگي از دانستن شروع مي شود . ايـنـجاست كه يكي از غرايز انسان وي را امداد مي كند و راه و رسم زندگي و كمال وسعادت را به روي او باز مي كند و آن غريزه اقتباس و تقليد است . همه مي دانيم كه كودك در اثر همين غريزه ( تقليد ) كم كم حرف زدن و آداب نشست وبرخاست را از پـدر و مادر ياد گرفته و هر روز مرحله اي از مراحل زندگي را طي مي كند و هر چه بزرگتر مي شود به فرا گرفتن علوم و افكار ديگران و پيروي از آنان توجه بيشتري پيدا مي كند تا رفته رفته با موجودات اين عالم آشنا شود و به وظايف خود پي ببرد . ولـي در ايـنجا يك نكته اساسي وجود دارد كه لازم است مورد توجه قرار گيرد و آن اين است كه تقليد و پيروي از افكار و روش ديگران بطور كلي صحيح نيست , بلكه تقليدداراي اقسامي است :1 - تـقـلـيـد جـاهـل از جاهل : ناگفته پيداست كه اين قسم از تقليد , علاوه بر اين كه انسان را در زنـدگـي سـعـادتـمند نمي كند او را به سقوط و بدبختي مي كشاند , ولي متاسفانه در اجتماع ما بسيارند افرادي كه كوركورانه از اخلاق و روش ملل ديگرتقليد مي كنند . اينها علاوه بر اين كه در تشريفات زندگي از قبيل لباس پوشيدن وغذا خوردن و نامگذاري فرزند و 000 تقليد مي كنند , در اشاعه منكرات و طرز عقيده و اخلاق نيز تحت عناوين مختلف فريبنده - بـا اين كه مفاسد اين نوع تقليد معلوم وروشن است - كوركورانه از آنها تقليد مي كنند ; همين نوع تـقـلـيـد است كه درباره آن شعر معروف گفته شده است :خلق را تقليدشان بر باد باد اي دو صد لـعـنت بر اين تقليد باد در قرآن كريم نيز آياتي در مذمت اين نوع تقليد وارد شده است , از جمله ايـن كـه بت پرستان در برابر اعتراض پيغمبران خدا مي گفتند : انا وجدنا آبائنا علي امه و انا علي آثارهم مقتدون ; ما پدران خود را بر آييني يافتيم و به آثار آنان اقتدا مي كنيم . (1) قرآن به شدت اين منطق را تقبيح كرده و آنها را سرزنش مي كند . 2 - تقليد عالم از جاهل : روشن است كه اين قسم از تقليد از قسم اول بدتر وخطرناكتر است ; زيرا عـالـم بـايـد طـبـق عـلـم و دانـش خودم قدم بردارد تا به مسووليت خود عمل كرده باشد و اين زشـت تـريـن انـواع تـقـلـيـد است كه شخص دانايي در زندگي ازمعلومات خود استفاده نكند و كوركورانه دنبال ديگران برود . 3 - تقليد عالم از عالم : مسلما عالم در آن رشته اي كه متخصص و صاحب نظر است نبايد از همپايه خـود تـقـلـيد كند بلكه بايد به تشخيص خود عمل نمايد و لذا فقهامي گويند : كسي كه به مرتبه اجتهاد رسيده است بايد به اجتهاد خود عمل كند . روي همين جهت در اجازه هاي اجتهاد معمولا مي نويسند : يحرم عليه التقليد تقليدكردن بر او حـرام اسـت و بـايـد طـبـق نظر خود عمل كند و البته اين منافات ندارد كه در مسائل علمي , با دانـشمندان ديگر مشورت و تبادل نظر به عمل آورد , بلكه منظوراين است كه دانشمند در اتخاذ تصميم بايد استقلال فكر خود را حفظ كند و بي مطالعه تسليم نظرات ديگران نشود . 4 - تقليد جاهل از عالم : اين قسم تقليد را منطق صحيح عقل و فطرت ايجاب واقتضا مي كند , بر اثـر همين منطق و فطرت است كه ما براي ساختن عمارت به سراغ معمار و بنا و در دوختن لباس به سراغ خياط و هنگام بيماري به دنبال طبيب مي رويم . خلاصه عقل و فطرت , ما را در هر رشته اي به كارشناس و متخصص آن رشته ارجاع مي كند . هـمـين منطق است كه در تعليمات ديني و قوانين الهي مردم را به پيروي از فقها كه در تشخيص احكام الهي مهارت دارند وادار مي كند . فـقـهـايي كه ساليان دراز بااستعداد سرشار خود در راه علم و دانش قدم برداشته تا به مقام شامخ اجـتهادرسيده اند ; يعني , قوانين الهي را مي توانند از مدارك اصلي آن استخراج و استنباطكنند و در دسترس مردم بگذارند . فـقهايي كه رهبران و راهنمايان ديني مردم مي باشند و از طرف پيشوايان بزرگ اسلام اين منصب بزرگ به آنها اعطا شده است تاافراد را در تمام شوون ديني به راه سعادت رهبري كنند . در ايـنجا از اين نكته نبايد غفلت كرد كه علوم بشري داراي رشته هاي متعددي است وممكن است يك فرد در عين حال كه در يك رشته مهارت فوق العاده اي دارد , از رشته ديگر اصلا و ابدا اطلاعي نـداشـتـه بـاشد و لذا بايد در آن رشته اي كه وارد نيست به متخصص و كارشناسان رجوع كند و از گفته آنها پيروي نمايد . مثلا دكتر يا مهندسي كه در رشته خود كمال مهارت را داراست , وارد شهري مي شود ومي خواهد بـه كوچه معيني كه در يكي از خيابانهاي شهر واقع است برود و كوچه موردنظر را اصلا بلد نيست ولي آدرس آن را قبلا به او داده اند , ناچار بايد از اشخاصي كه وارد هستند بپرسد تا به مقصد برسد . يـا مـثـلا شـخـصـي كـه در عـلـوم فـضايي متخصص است مريض مي شود , ناچار بايد به طبيب مـتـخـصـص در امـراض بـدن مـراجعه كند , گرچه اين فرد در علوم فضايي متخصص است ولي بـابـيـمـاريـها و روش معالجه آنها آشنا نيست , ناگزير به طبيب مراجعه مي كند و طبيب دستور مـي دهـد كه چند عدد از فلان قرص بايد بخورد و فلان آمپول را بايد تزريق كند ,متخصص علوم فضايي بدون چون و چرا از گفته طبيب پيروي مي كند و هيچ گاه از اودليل نمي خواهد . با در نظر گرفتن اين دو مثال روشن مي شود كه چرا بايد همه مردم از گفته مجتهدپيروي كنند - گـرچـه متخصص باشند - زيرا يك نفر فقيه هم در رشته خودش متخصص است ;او در چندين عـلـم كه پايه اجتهاد و فقاهت مي باشد - صرف , نحو , لغت , كلام ,منطق , تفسير , رجال , درايه , حديث و اصول فقه - متخصص است . شما كتابي كوچك و كم حجم به نام رساله مي بينيد و شايد ندانيد كه اين رساله محصول عمر يك فقيه است كه با زحمتهاي طاقتفرسا و خون دل تهيه كرده و در دسترس مردم گذارده است . اجـتـهـاد كـار آساني نيست , اجتهاد يعني اطلاع بر كليه قوانين الهي كه در تمام شوون زندگي فردي و اجتماعي دخالت مستقيم دارد . شيخ مرتضي انصاري كه يكي از مجتهدين عالي مقام و از مفاخر مكتب اسلام است و راه پر نشيب و فـراز اجـتـهـاد را پيموده است , در كتاب رسائل مي گويد : رزقنا اللّه الاجتهاد الذي هو اشد من طـول الـجهاد ; خدا به ما توفيق اجتهاد دهد , اجتهادي كه از جهاد مداوم سنگين تر و پر زحمت تر اسـت ذكـر ايـن نـكـتـه لازم اسـت كه پيروي از دستور مجتهدان , مخصوص به فروع فقهي و احـكـام عملي اسلام است نه مسائل عقيدتي و اصولي ; و به عبارت ديگر : تقليد و پيروي ازمجتهد در فـروع ديـن اسـت نـه اصول دين ; زيرا مسائل اصولي مانند شناخت خدا وپيامبران ريشه و پايه مـكـتب محسوب مي شود و آنها را حتما بايد از روي دليل و منطق دانست , اما پس از پذيرفتن اين اصـول از روي دلـيـل و منطق , مي توان در احكام فرعي كه فهم آنها از منابع ديني - مانند قرآن و حـديـث و دلايـل ديـگـر - احـتـيـاج بـه اطلاع از علوم مختلف و تخصص دارد , به مجتهدان كه متخصصان اين مسائل هستند مراجعه كرد . هـمچنين پيروي از آنها در مسائل قطعي و مسلم اسلامي مانند وجوب نماز , حج , امربه معروف و نهي از منكر , تحريم دروغ , خيانت , شراب و قمار نيست ; زيرا اين مسائل را همه مي دانند و نياز به تقليد كردن ندارد , بنابر اين تقليد منحصر به احكام فرعي غير قطعي است .

پاسخ به پرسشهاي مذهبي
مكارم شيرازي - ناصر و جعفر سبحاني 1 - سوره زخرف , آيه 23 .

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.